یاسین جانیاسین جان، تا این لحظه: 13 سال و 17 روز سن داره

یاسین امانت الهی خاطرات یک کودک سندرم داون

یاسین عشق مامان

1391/12/18 9:23
نویسنده : ویدا
610 بازدید
اشتراک گذاری

                                    به نامت ای زیباترین کردگارم

نمی دونم چی تو چشماته که من رو اینطوری می کشونه سمت خودت ؟

نمی دونم چی تو خنده هات که من حاظرم جون بدم براش ؟

نمی دونم چی تو گریه هات که من رو اینطوری بی تاب می کنه؟

وفتی تو رو می بینم انگاری یه چیز مقدس جلو روم هست

اما جواب سوالاتم رو نمیدونم وجوابی براشون ندارم وقتی که کنارت هستم به خدا میگم چرا من؟

وبعد میگم تو همونی...............

همونی که وقتی دکتر خبر بودنت رو داد از ته قلب خدا رو شکر کردم

همونی که وقتی سونو گرافی گفت نبض نداره برین هفته دیگه بیاین و اگر اگر نبض نبود یعنی ختم بارداری و من کل اون هفته رو دعا کردم

همونی که وقتی دکتر گفت پسره ،  من فقط اشک میریختم

همونی که وقتی مامانی برای اولین بار دیدمت توی پتوی مخملت مثل فرشته ها خوابیده بودی

همونی که تو سه روزگیت واسه زردی به بیمارستان بردمت و این بستریت کردن و این ٢ روز شب و روز من یکی شده بود

همونی از بس کوچولو و نحیف بودی مامانی میترسید تو بغل بگیرمت

همونی که وقتی میخواستیم واسه بیماریت رفتیم دکتر بی وجدان دروغ گفت که تو بیمار نیستی خاله مهناز  از شادی زمین بوس میکرد

همونی که من آرزویت رو داشتم که............

یعنی تو واقعا همونی که حالاشدی مرد من، شدی همه وجود من، وقتی که نگاهم میکنی ونگاهت میکنم صورت زیبایت مثل فرشته ها میمونه چی تو اون نگاهت که مامانی رو این طور شیفته خود کرده و از همین جا  قسم میخورم تا انجا که بتونم از تو مراقبت کنم

                                               تقدیم به تنها بهانه زندگیم یاسین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان کوثری
15 اسفند 91 22:41
پیشاپیش سال نو مبارک چیزی به آخر سال نمونده با طراحی تقویم کودک کارت تبریک عید و طراحی انواع تم های تولد در خدمت شما هستیم تنوع طرح ها رو در وب ما ببینید حتما به یه بار دیدنش می ارزه http://temparti.blogfa.com/
مامان ملیکا کوچولو
17 اسفند 91 1:50
سلام مامان یاسین جونم.من مدت کمیه که با نینی وب اشنا شدم و برای ملیکا وب درست کردم. یاسین جان اولین مهمان کوچولوی وبلاگ ملیکاس که لینکش کردم. هزار ماشالا خیلی خوشگله این پسرطلا.خیلی دوسش دارم. به شما هم احسنت میگم بابت اینکه: {وقتی همه چی ارومه و هیچ مشکلی نیست،بهترین مادر بودن هنر نیست،بلکه تو شرایط سخت اگر کسی بتونه بهترین مادر باشه،هنره و شما بهترین و با ایمان ترین مادری و من خودم به شخصه به خودم میگم،باید بیامو ایمان را از شما بیاموزم. الهی خدا یار و نگهدار گل پسرمون باشه امین. ببوسش جای من.
مامان حسن
17 اسفند 91 12:19
چقدر این خاله ها مهربونن!!!!!!!!!!!!! خیلی نوشته ی پر احساسی بود مامان جون یاسین خداییش خیلی دل پر احساسی داری...
فهیمه
19 اسفند 91 8:56
مامانی یاسین اگه میشه این قد غمگین ننوسید میشه بپرسم چند سالتون هست؟
مامان راضیه
20 اسفند 91 0:01
عاشق نوشته هاتم اونقدر زیبا می نویسی که تو هر کلمه اش میشه احساست و درک کرد خوش به حال یاسین بااین مامان پر احساس خدا فرشته کوچیکش و دست شما امانت داده که خودتم فرشته ای
بابای نازنین زهرا
28 اسفند 91 12:52
عالی بود . سرشار از احساس و پر از عشق ... به ما هم سر بزنید . مامان یاسین جوون