یاسین جانیاسین جان، تا این لحظه: 13 سال و 17 روز سن داره

یاسین امانت الهی خاطرات یک کودک سندرم داون

واسه یه دوست خوب

1391/12/12 16:09
نویسنده : ویدا
1,114 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام وخسته نباشی به همه مامانهای مهربون خسته نباشید بابت خونه تکونی واقعا چه قدر زنها زحمت میکشن بی خیال به قول مردا وظیفشونه.  میخوام از یه دوست براتون بگم از یه دوست مهربون از یه دوست دلسوز از دوستی که هیچ وقت ندیدمش و اصلا نمیدونم از کجای ایران هستش  اما دلم میخواد یه روزی به زودیهای زود ببینمش درست یه دوست مجازی که از طریق نت با هم دوست شدیم مادری فوق العاده پر انرژی مادر فداکار  ودوستی که تمام دانستهاشو در اختیار من و دیگرانمیزاره تا واسه بچه ها به کار ببریم چون منو درک میکنه چون یه خورده شباهت به هم داریم اما اقرار میکنم به روحیه و پشتکارش حسادت میکنم وقتی به وبلاگ یاسین سر میزنه تمامی مطالبها رو میخونه وبا نظراتش منو دلگرم میکنه خواهر خوبم مامان حسن انشاالله که هر جا باشی شاد موفق پیروز باشی وبراتون از اینجا یعنی شیراز یه گوشه از این ایران بزرگ واستون ارزوی خوب و بزرگ از خدا خواستارم در ضمن اگه امکانش هست وبتون رو زودتر راه اندازی کنید ممنونم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

نازنين مامان پسر
12 اسفند 91 16:42
سلام ودرود بر تو و گنجينه ات ياسين من به شخصه دست تو رو از دور مي بوسم من هم تقريبا شبيه شما هستم از تو مادر به تمام معني خيلي چيزها ياد گرفتم و اينكه هميشه قدردان و سپاس گذار باشيندم موفق باشي عزيزم
مامان حسن
13 اسفند 91 23:27
عزیزم از لطفت ممنونم مواظب یاسین عزیزمون باش..وبیشتر از همه مواطب روجیه ی خودتو همسرت باش.. من تبریزی هستم..ساکن تهران..گذرت افتاد خوشحال میشم من هم ببینمت ..هم تورو..هم یاسین خوشگلمون رو..
بابای نازنین زهرا
28 اسفند 91 12:55
مامان و بابای حسن برای خیلیا مثل یک فرشته نجات می مونه