یاسین جانیاسین جان، تا این لحظه: 13 سال و 17 روز سن داره

یاسین امانت الهی خاطرات یک کودک سندرم داون

بهار یاسین

1392/1/29 8:16
نویسنده : ویدا
434 بازدید
اشتراک گذاری
دو سال گذشت…
چند روز دیگه پا به این دنیا گذاشتی
انگار همین دیروز بود که پاییز و زمستان را پشت سر گذاشتی
خدا یکی از فرشته های زیبا و مهربانش را به این دنیا هدیه داد
تویی آن هدیه ی زیبا از طرف خدا برای این دنیا
بهار تو را دید و تو شدی آغاز زیباییها
بهار تو را دید و تو شدی آغاز شکفتن گلها
از همان روز خدا تو را به من داد ، عشق تو را در قلبم مثل رازی پنهان قرار داد
سالهایی نیز که تو نبودی اما عشق تو بود قلبم پر از آرامش و عشق و محبت بود
میدانستم یکی مثل تو به این دنیا آمده و در راه است ، و این دل من است که خودش میداند و چشم انتظار است
لحظه ی به دنیا آمدن تو ، لحظه شکفتن غنچه ای است در میان گلبرگهای سرخ قلبم که گلستان میکند باغ وجودم را
در لحظه آمدنت دنیا به سوی تو مینگرد تا لحظه شکفتن زیباترین گل را ببیند و آمد روزی که که یک قلب عاشق مثل قلب من این گل زیبا را از شاخه اش بچیند و در گلدان وجودش بگذارد!
خدایا هر چه آفریدی برایم یک طرف ، این فرشته ی زیبا را که به من هدیه دادی یک سوی دیگر
آرزوی من همیشه همین سو بوده ، این فرشته ی زیبا از آغاز تولدش در قلب من بوده
که اینگونه قلب من در روز میلادش پرتپش و شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و آواز است
که میزند با هر تپش فریاد عشق، عزیزم تولدت مبارک ،هدیه من به تو یک دنیا عشق پس با با همه وجودم میگم یاسینم پیشاپیش تولدت مبارک
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

الماه
29 فروردین 92 12:49
عزیزم دقیقا نمیدانم چی میخای بدونی بااینهمه جشم.مهیارم تقریبادو سالو بیست روزاز یاسین جان بذرگتره، تقریبا یکونیم سالش بود راه افتاد آن موقع فقط سه کلمه میتنوانست بگه:ددبرای بیرون،آبه(آب)وحام(غذا)خداروشکردیگه مشکلی تو راه رفتنش نیست اما دایره لغاتش خیلی کمه شاید به بیستا نرسه وحتا ااین هارا هم کاملا درست ادا نمیکنه دو روزه یاد گرفته بگه آبرین(آفرین). با نی میتونه مایعات بخوره و چند روز مانده به 2سالگیش فوت کردن را یاد گرفت که اینها برای مربیش مهم بودند.متاسفانه یک ساله مهیار برای آموزش جایی نرفته هرجند خیلی لجبازوکم حوصلست سعی میکنم خودم آموزشش بدم .نگران نباش شاید دیر را ه برن حرف بزنن اما بالاخره یاد خواهند گرفت فقط ما مامان باباها ی بچه های شرایط خاص بایدهم تلاشمون بیشتر باشه هم صبر وحوصله ی مان
مامان راضیه
29 فروردین 92 14:47
تولدت مبارک قربونت بره خاله مامانی تو هم دوسال از زحمتت گذشت از مامان بودنت ! خسته نباشی عزیزم خدا قوت امیدوارم سال های پیش رو سال های پر از سلامتی و موفقیت باشه واسه یاسین جون و شما
رهرو ریحانه النبی
14 خرداد 93 12:50
سلام ازین که به وبلاگت اومدم خوشحالم.منم دوست دارم اسم پسرمو محمد یاسین بزارم.اخر تیر به دنیا میاد انشالله.