یاسین جانیاسین جان، تا این لحظه: 13 سال و 17 روز سن داره

یاسین امانت الهی خاطرات یک کودک سندرم داون

از چی بگم

1391/11/23 23:15
نویسنده : ویدا
758 بازدید
اشتراک گذاری

از چی بگم از چی باید نوشت از این که وقتی دختر خونه بابام بودم از بس که بچه دوست داشتم که همه میگفتن وای خوش به  حال اون بچه ایی که تو مادرش باشی از چی بگم از این که از دوران مجردی اسباب بازیهای رنگارنگ می خریدم و انبار می کردم واسه بچه خودم از چی بگم از این که هنوز حامله نبودم اما با شوهرم کتاب اسم خریدیم واسه انتخاب اسم گلم از چی بنویسم که بهترین سیسمونی رو خریدم تا وقتی گلم میاد کم و کسری نداشته باشه از چی بگم که بهترین دکتر و بهترین بیمارستان رفتم تا واسه گلم مشکلی پیش نیاد اما حالا از این میگم که فرشته ای از جانب خدا امد واسم رو این کره خالی اسمش رو پدرش گذاشت از این میگم که یاسینم با خودش برکت و روزی رو چندین چندین برابر اورد و با همه اینها روزی هزار بار خدا سپاس میگویم واسه دادن یاسین به من

❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان حسن
21 بهمن 91 23:35
با تمام وجودم میگم یه دنیا دوسش دارم یاسنو ببوس از طرف من حتما حتما حتما حتما حتما نامردی نکنیا
مامان حسن
21 بهمن 91 23:37
عزیزم از اینکه باهات آشنا شدم خیلی خوشحالم من از غمها کم مینویسم دوسه روزی هست یه جورایی دلم گرفته برا همین میام از غمها میگم بیا تصمیم بگیریم تو این روزهای آشنایی ودوستی وبلاگی با هم همگی شاد باشیم باشه؟
مامان حسن
21 بهمن 91 23:53
سلام عزیزم اولا از اشنایی با یاسین عزیز خیلی خوشحالم و از آشنایی باتو مادر پر از احساس احساس میکنم احساس مادرانه ات خیلی زیاده چون از نوشتت معلومه خیلی مشتاق بودیو پیشواز مادرشدنت هم رفتی..نازی دوم من اومدم وبلاگت مطالبت هم چن تاروخوندم عزیزم اما کامنتات مثل الان که خیلی دیر باز شد اون روز باز نشد اصلا تا برات کامنت بزارم سوم عزیز دلم خواهیم نخوایم زندگی فرصتی برامون گذشته تا مثل خیلی از آدما که قبل از ما زندگی العان مارو قبلا تجربه کردن-ماهم باید تجربه کنیم-خیلی از مادرها قبلاز ما وضعیت مارو داشتن وخیلی ها هم قراره مثل ما بشن..ما نه اول روزگاریم نه آخرش.. خیلیا وضعیتی بدتر دارنو خیلیا هم وضعشون بهتر از ما مامانهای فرشته دار هست غصه نخور بعدها زیاد باهات حرف میزنم مامان یاسین چهارمیرو سختمه بگم اما چون دوس دارم بگم میگم:این گوشه دوستاتو لینک کردی انقدر ناراحتی روت تاثیر گذاشته که حواست نیس بعضیارو املایی مشکل دارن درستش کن پنجم نمیتونی از دوستی من دست برداری طلسمت میکنمو طلسمت میشم
مامان شیدا
24 بهمن 91 9:14
سلام مامان خوب یاسین از این که به وبلاگ شیدا کوچولو سر زدید ممنونم قلم خیلی زیبایی دارید من با اینکه نمیتونم حال شما را درک کنم ولی خیلی از نوشته هاتون لذت بردم امیدوارم هر روز یاسین جانم تو کار درمانی پیشرفت کنه ببوسیدش
مادام بوفی
25 بهمن 91 22:24
سلام عزیزم اگه میخوای یه قالب با عکسای نی نیتون تو آتلیه یا لحظات نابش مث تولد و ... یه قالب زیبا و مخصوص خودش بسازیم به وبم سر بزن نمونه کارهامو میبینی مطمئنم با دیدن قالبهای و ما این میتونه زیباترین خبر باشه براتون هر روز به قالبها اضافه میشه...
مامان ملیکا کوچولو
17 اسفند 91 2:11
خاله قربون اون چشمهای قشنگت.


سلام مامانی خوب ملیکا ممنونم که به وبلاگ من اومدین اما متاسفانه من ادرس وب شما رو ندارم اگه میشه اونو واسم بزارید مرسی