روزی که تو را در وجودم حس کردم
سلام من و پدر یاسین چون در گیر یک سری از مشکلات یاسین بودیم نتونیستیم از همان بدو تولد خاطراتش را بنویسیم و هم کنون در ۲۰ماهگی عزیزمان مینویسیم
دقیقا" یادم هست با خاله ندا بدرون آزمایشگاه رفتیم ۴ شهریور ۸۹ بود وقتی آزمایش گرفتن منتظر نشستیم یک ساعت طول کشید تا جواب آزمایش را گرفتیم و گفت مثبت است همانجا از خوشحالی گریه کردم و سریع به به همسرم تماس گرفتم و خبر دادم سپس به خانه مادرم رفتیم و به مامان جون خبر دادیم ظهر بابای یاسین با یک جعبه شیرینی به آنجا آمد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی