آزمایش ژنتیک
یاسن کوچولو وارد خونه شد همه قربون صدقه میرفتند فردا ان روز بچه رو بردیم واسه واکسن ۲ روزگی الهی بمیرم که چه دردی کشید ۳ روزگی ان را بردیم واسه غربال گری و از انجا به ازمایشگاه ژنتیک بردیم الهی هیچ وقت اون روز نیاد و انشا الله واسه هیچ کس پیش نیاد چه مصیبتی می خواستن خون بچه ۳ روزه که وزن ۲ کیلویی بود بگیرن رگهاش هنوز نازک بود خاله ندا گرفته بودش من با مامان جون و بابا یاسن گریه می کردیم با هزاران بدبختی تمام شد جواب ان واسه یک ماه دیگه موکول شد وقتی آورردمش خونه بچه زردی گرفت وای بیچاره مامانم چه زجری کشید که زردیشو پایین بیاره هر چه کردیم تاثیر نداشت مهتابی کرایه کردیم در منزل بچه رو درونش گذاشتیم باز هم هیچ مجبور شدیم به بیمارستان ببریمش ۲ روز اونجا بود ازمایش میکردن بعد از ۲ روز آوردمش خونه .
یاسین کوچولو زیر نور مهتابی
روز ۱۸ که از ازمایش ژنتیک میگذشت گه تماس گرفتن گفتن ازمایش خراب شده باز رفتیم برای خون گیری باز جوابش یک ماه دیگه یاسین داشت کمکم بزرگ میشد درست اول تیر ماه لعنتی جواب گرفتیم محمد زنگ زد گفت نیا جواب گرفتم فقط گریه میکرد من دیگه هیچی نفهمیدم فقط یه موقع مامان جون یاسین بالای سرم بود از اون روز دیگه من از دنیا دل بریدم اون روز عهد کردم تا انجایی که خدا توانم دهد از یاسین مراقبت کنم و هیچ فرقی با یه بچه سالم برام نداشته باشه نگفتم یاسین چه بیماری داره یاسین یک نوع اختلال کروموزونی به نام سندروم دان داره