یاسین جانیاسین جان، تا این لحظه: 13 سال و 18 روز سن داره

یاسین امانت الهی خاطرات یک کودک سندرم داون

مناجات نامه

1391/11/28 22:59
نویسنده : ویدا
842 بازدید
اشتراک گذاری

الهـي
باز آمديم با دو دست تهي چه باشد اگر مرحمي بر خستگان نهي

الهـي
گرفتار آن دردم كه تو دواي آني و در آرزوي آن سوزم كه تو سرانجام آني

الهـي
هر دلشده اي با ياري و غمگساري و من بي يار و غريبم

الهـي
چراغ دل مريداني و انس جان غريباني، كريما آسايش سينه محباني و نهايت همت قاصداني

الهـي
جرم من زير حلم تو پنهان است و تو پرده عفو خود بر من گستران

الهـي
اين چيست كه با دوستان خود را كردي كه هر كه ايشان را جست ترا يافت و تا ترا نديد ايشان را نشناخت

الهـي
عاجز و سرگردانم ، نه آنچه دانم دارم و نه آنچه دارم دانم

الهـي
بر تارك ما خاك خجالت نثار مكن و ما را به بلاي خود گرفتار مكن


الهـي
چون به تو بنگريم شاهيم و تاج بر سر وچون بخود تگريم خاكيم و از خاك كمتر

الهـي
هر كس تو را شناخت هرچه غير تو بود بينداخت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

sajedeh
30 بهمن 91 14:54
مامانی مهربون یاسین طلا چه قدر نوشتهات غمگین هست ادم رو به فکر میافته
بهار
3 اسفند 91 11:10
الهی خدا پاداش شما رو بده همین