یاسین جانیاسین جان، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

یاسین امانت الهی خاطرات یک کودک سندرم داون

استخر اب یاسین

چند روز پیش که یاسین رو به کاردرمانی بردم کاردرمانش اب رو خیلی واسه یاسین ترجیح داد با باباش تصمیم گرفتیم استخر ش رو راه بندازیم که بتونه ازش استفاده کنه خیلی زیاد دوست داره به زور از استخرش خارجش میکنیم ...
6 تير 1392

برد تیم ملی

سلام به همه  سلام به یاسین نفسم بعد از کلی وقت اومدم خیلی در گیر بودم کلاس های یاسین یه طرف کارهای خودم هم یه طرف اما به همه نی نی ها سر میزدم حالشون رو جویا میشدم   دیشب من و یاسین با بابا محمدیاسین به نزدیک خونمون یعنی بولوار چمران رفتیم خوشحالی کردن  مردم واسه تیم ملی  دیدنی بود خیلی خوش گذشت جای همتون خالی یاسین با دیدن مردم از خوشحالی فقط جیغ می کشید اینم یه نوع خوشحالی پسر من امروز هم یاسین رو به کار درمانی بردم معلمش خانم ابریشمی که خیلی راضی  بود کارهای جدید گفت که باید باهاش تمرین بشه بعد از اون یاسین رو به استخر توپ تو کلنیکشون بردم خیلی خیلی دوست داشت با بدبختی اوردمش...
5 تير 1392

واسه یاسینم

 یـــادم باشــد ک زیبایــی های کوچکـــــ را دوست بـــدارم حتــــــی اگر در میــان زشتی های بــــزرگــــ باشــد   یـــادم باشــد کــ دیگـــران را دوســـت داشتــه باشــم آنگونه کـــ هستنــد ن آنگونه مـــی خواهـم باشنــــد... یـــادم باشــد کــ هرگـــــز خو را از دریچــــه نگـاه دیگــــــران ننگــــرم... کــــ من اگـــر خود با خویشتــــن آشتــــی نکنـــم هیچ شخصـــی نمی توانــــد مرا با خـود آشتـــی دهد یـــادم باشــد کــ خودم با خودم مهربان باشــــــم .... چرا کــــ شخصـی کــــ ک با خود مهربان نیســـــت نمی توانــدبا دیگــران مهربـــان باشــد... ...
5 تير 1392

تولد امام عصر

سلام اونقدر بزرگوارید نمیدونم چه لقبی به نام شما بدم اقا مختصر و مفید میگم خیلی ها گرفتارن خیلی ها مریض دارن خیلی ها قرض دارن خیلی از جوون ها حاجت دارن خیلی ها چیزهایی که فقط تودل خودشون هست که هیچ کس غیر از خدا نمیدونه اقا قسمت میدم  اما با همین زبون ساده میگم به همه یه گوشه چشمی داشته باش  گره از کار همه بازبشه امین ...
2 تير 1392

می خوام بگم

تا حالا بهت نگفتم ولی حالا می خوام بگم بی تو میمیرم .. می خوام بگم تو دنیای منی .. می خوام بگم با تو بودن چه لذتی داره .. می خوام بگم دوست دارم فقط به خاطر خودت !! می خوام بگم شدی مجنون عشق م … می خوام بگم هر وقت اراده کنی برات میمیرم ! می خوام بگم که می خوام دلمو فرش زیر پات کنم .. می خوام بگم اگه یه روز نبینمت چقدر دلم برات تنگ میشه !! می خوام بگم نبودنت برام پایان زندگی ه !! می خوام بگم به بلندی قله اورست و پهناوری اقیانوس اطلس دوست دارم … می خوام بگم یه گوشه چشاتو به همه دنیا نمیدم … می خوام ...
29 خرداد 1392

همه ارامش من

لحظه ها، دقیقه ها، روزها و هفته ها مثل بر هم زدن چشمی  گذشتند  و پسر نازنین ما ، یاسین شیرینمان و میعادگاه عشقمان تقریبا دو سال و دو ماهه شد عزیز دلم.... توی این دو سالی که گذشت با تمام گریه ها و بیقراری هات بیقرارشدم و اشک ریختم و با تمام  لبخندهات، از ته دل و با تمام وجود شاد شدم و خندیدم و به خاطر آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری ها کشیدم "ماما" گفتن تو برایم قشنگ ترین نغمه ایست که تا کنون شنیده ام وقتی دستانت را باز می کنی و آغوش مرا طلب می کنی بیش از پیش نیاز خودم را به تو احساس می کنم و برای در آغوش کشیدنت بالی برای پرواز از خدا طلب می کنم وقتی...
21 خرداد 1392

قدر دانی از همسرم

با سلام به همه دوستان خوبم ضمن عرض تشکر از همسر خوب و مهربونم محمد واقعا غافلگیر شدم اخه چند روز  خونه مادرم بودم و به وبلاگم دسترس نداشتم روز جمعه که اومدم خونه به وبلاگ یاسین سر بزنم پست جدید محمد رو هم دیدم و واقعا خوشحال شدم و از اینجا بهش میگم به اندازه همه مهربونیهای دنیا دوست دارم و جواب یکی از دوستای خوبم مامان ایمان دوست مهربونم یه چند روزی وبلاگ شما واسه من باز نمیشه  فکر کنم واسه این که قالبتون رو عوض کردید و از همین جا ایمان کوچولو رو میبوسم و اگه میبینید به وبلاگتون نمیام بر بی  مهری من نزارید یکی از دوستای بسیار بسیار خوبم اسمشون رو بلد نیستم و وبلاگتون هم ادرسش ندارم زن داییی عزیز کیان کو...
19 خرداد 1392

تقدیم به بهترین مادر دنیا

اجازه هست که عشقتو،توکوچه هادادبزنم؟ روپشت بوم خونه هااسمتوفریادبزنم؟ اجازه هست که هرنفس ترانه بارونت کنم؟ ماه وستاره روبازم فدای چشمونت کنم؟  اجازه هست که خنده هات قلبموازجابکنه؟ بهت بگم عاشقتم،دوست دارم یه عالمه اجازه هست نگاهتو،توخاطرم قاب بکنم؟ چشمی که بدخواهمونه،به خاطرت خواب بکنم؟ اجازه فریادبزنم:توقلبمی تابه ابد؟ بدون اگه رسوابشم به خاطرت خوبه،نه بد! اجازه هست دریاباشم،کویرروپیمونه کنم؟ توصدف دلم بشی،من تودلت خونه کنم؟ اجازه هست....؟؟ دوباره روز تولدت رسید روزی که غصه سراغم نمیاد روزی که دستای تنهایی من بیشتر از همیشه دستاتو میخواد تولدت مبارک از طرف بابای یاسین ت...
16 خرداد 1392

هدیه خدا

یه روز و روزگاری        از میون آسمون       از روی رنگین کمون فرشته ای کوچولو                   اومد توی خونمون اون هدیه خدا بود        چقدری پر بها بود گفتیم که بچمون باش       همراه خوبمون باش گفتش یه شرطی داره      هر چی باشه قبوله صبحا می رم به بازی       میون آسمونها  شبها میام پیشتون    &nbs...
13 خرداد 1392